عقاب پرکشیده آسیا که هیچگاه به وی مجال هدایت تیم ملی ایران داده نشد میگفت: مردم من و پروین را به این خاطر خیلی دوست دارند و محبوبیم که به جوانان فرصت خودنمایی میدهیم.
به گزارش فوتی به نقل از فارس، دوم خرداد (فردا) سالگرد درگذشت اسطورهای از فوتبال ایران است که در دوران حیات خویش به صراحت لهجه در گفتار مشهور بود و همواره تلاش داشت در نهایت ادب و احترام، انتقادات را بر زبان آورد و اهل ملاحظهکاری و سیاسی بازی نباشد.
همان چهرهای که در دوران جوانی خیلی زود توسط رایکوف به عنوان پدیده دروازهبانی ایران کشف شد، با سنی کم به تیم ملی آورده شد تا مدارج ترقی را با حضور در مسابقات متعدد ملی و باشگاهی بپیماید.
دو سال قبل، ساعت ۱۰:۵۵ صبح روز دوشنبه ۲ خرداد سال ۱۳۹۰ در بیمارستان کسری تهران، غوغایی بپا شد. حجازی، این عقاب اسیر بیماری شده فوتبال آسیا که نزدیک به ۱۸ ماه از سرطان ریه رنج میبرد، چشم از جهان فرو بست و فوتبال ایران را تنها گذاشت.
اسطورهای که به خاطر صریح و رک بودن، نزد هواداران فوتبال کشور محبوبیت کسب کرد، حتی در دوران بیماری خویش نیز همچون گذشته رفتار کرد و بیش از پیش دل دوستداران واقعی ورزش را به دست آورد تا تاریخ سهشنبه ۳ خرداد، مراسم تشیع پیکرش، در ورزشگاه آزادی و بهشت زهرا، در عین تلخی، به یکی از فراموشنشدنیترین روزهای مهم ورزش ایران تبدیل شود.
*حجازی که بود؟
حجازی، عقاب ۱۸۵ سانتیمتری آسیا ۲۳ آذر سال ۱۳۲۸ در خانوادهای با ۴ خواهر و یک برادر در خیابان آریانا سابق و مالکاشتر امروزی چشم به جهان با اصلیتی آذری گشود.
پس از گذراندن دوره دبستان در مدرسه هخامنش دوره دبیرستان
وی در مصاحبههایش با رسانههای کشور بارها از دوران نوجوانی و جوانی به عنوان ایامی که در شکلگیری دوران حرفهای اش در ورزش نقش داشتند، یاد کرد. در یکی از همین گفتوگوها گفت:
فوتبال را فقط به صورت تفریحی دنبال میکردم. رشته اصلی من بسکتبال بود. حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم. ماجرا از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم. در همان روز دروازهبان تیم مدرسه ما آسیب دید. مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست من هم گفتم آقا اصلاً من نمیتوانم. من فقط گاه و بیگاه فوتبال بازی میکنم آن در زمین و نه دروازهبانی! مربی دست بردار نبود و میگفت تو قد بلند داری و بسکتبالیست هم بودی حتماً میتوانی چند توپ هوایی رو بگیری. خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه. آن روز برای من یک روز به یاد ماندنی و خاطرهانگیز است. خودم هم باورم نمیشد که چرا با وجود آنکه برای اولین بار درون دروازه ایستاده بودم ، اینقدر خوب توپ میگرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودن تشویقم کردند.
*توجه به تحصیلات دانشگاهی در کنار ورزش
اسطوره فوتبال ایران در کنار ورزش از تحصیل هم غافل نبود. در دورانی که بخش قابل توجهی از ورزشکاران کشور در کنار پرداختن به آمادهسازی جسم و فعالیتهای ورزشی، تلاش و تکاپوی زیادی نیز در عرصه ورزش نیز داشتند، او در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و لیسانس زبان انگلیسی گرفت.
برخورداری از این قابلیت به او کمک زیادی کرد تا در دوران بازیگری، امکان راهیابی به تیم منچستریونایتد انگلیس و محمدان بنگلادش را پیدا کند.
در ایام مربیگری نیز او با تسلط به انگلیسی، تیم محمدان بنگلادش را هدایت کرد و در مقاطعی نیز مذاکراتی برای همکاری در ممالکی همچون امارات متحده عربی و چین را انجام داد.
حجازی که خود در ۲ عرصه ورزش و تحصیلات،چهره ای موفق بود، همین رویه را نیز در خانواده خویش تعمیم داد تا جایی که آتیلا و آتوسا، ۲ فرزندش در زمینه تحصیلات و ورزش به مدارج قابل توجهی رسیدند.
*شروع فعالیت عقاب
فعالیت جدی و اساسی عقاب پرکشیده فوتبال ایران و آسیا، در اصل از تیم نادر در دسته دوم باشگاههای تهران آغاز شد. او در اواخر دهه ۴۰ از طریق همین تیم به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید. در سال ۱۳۴۸ به استقلال (تاج سابق) پیوست و در همان سال اول، قهرمانی جام باشگاههای آسیا و لیگ ایران (جام تخت جمشید) به دست آورد.
حجازی اولین بازی ملی خود را در ۲۲ شهریور ۱۳۴۸ در آنکارا مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که ایران ۴ بر ۲ پیروز شد. آخرین بازی ملی او نیز در سال ۱۳۵۹ و در بازی ایران و کویت انجام گرفت و بعد از آن به دلیل قانون عجیبی به نام «قانون ۲۹ سالهها» در شرایطی که تازه ۳۰ ساله شده و در اوج توانمندیهای دروازهبانی بود، از ادامه همکاری با تیم ملی بازماند.
به این ترتیب شمار بازیهای ملیاش در عدد ۶۲ ثابت باقی ماند. او در مدتی بالغ بر ۱۱ سال حضور ۲ قهرمانی آسیا در جام ملتهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ و یک عنوان قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ را کسب کرد.
در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین مقابل هلند، اسکاتلند و پرو سنگربان ایران بود و در المپیک ۱۹۷۲ نیز حضور داشت.
در مورد این چهره اسطورهای نکات قابل ذکر زیاد است. نکاتی که تاکنون در رسانههای گوناگون کشور به آن اشاره شده است. اما ۲ مورد کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حجازی در سال ۱۳۵۶ که برای یک مقطع کوتاه از استقلال دور شد و در تیم شهباز فعالیت کرد، حتی به عنوان بازیکن داخل میدان و نه در درون دروازه، درخشید و حتی گل نیز زد.
همین توانمندی بالای او بود که در برخی از پیکارهای دوستانه دوران بازنشستگی، علاوه بر دروازهبانی، به عنوان هافبک یا مهاجم به میدان میآمد.
نکته دیگر شور و شوق فراوانش برای تصدی پست سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران بود که با وجود حضور در تیمهای محمدان بنگلادش، شهرداری کرمان، بانک تجارت ، سپاهان، اسقلال (۲ دوره)، ذوب آهن اصفهان، استقلال رشت، ماشین سازی تبریز، استقلال اهواز، نساجی قائمشهر، داشتن کارنامهای روشن در عرصه مربیگری و تجارب ارزشمند بینالمللی، هیچگاه به آرزویاش برای هدایت تیم ملی نرسید و در مصاحبههایش نیز به آن اذعان داشت.
*یک مصاحبه منتشرشده
حجازی در دوران ورزشی و مربیگریاش، بارها و بارها با رسانهها گفتوگو کرد. حتی برخی از مصاحبههای منتشرنشدهاش پس از فوت وی، منتشر شدند. اما یکی از گفتوگوهای بیادماندنیاش در سال ۱۹۹۹ زمانی که هدایت استقلال را برعهده داشت و تیم پرطرفدار ایران و آسیا را تا فینال لیگ قهرمانان هدایت کرد، با مجله ماهیانه فوتبال آسیا متعلق به ای.اف.سی، انجام داد. گفتوگویی که در رسانههای داخلی ترجمه نشد و انعکاس نیافت.
با این حال در آن مصاحبه به نکاتی اشاره کرد که قابل تامل هستند.
اگر زمان جوانی امکان ادامه فعالیت با تیم ملی را پیدا میکردم، حتم دارم بهترین بازیکن قاره میشدم. فقط ۲۹ سال داشتم که به خاطر یکسری مسائل پیش آمده، امکان ادامه فعالیت با تیم ملی را نیافتم. هنگام وقوع انقلاب اسلامی، پیشنهاد همکاری با تیم منچستریونایتد را داشتم. از طرف این تیم بزرگ انگلیسی به تمریناتاش دعوت شدم که برایش بازی بازی کنم. حدود یک ماه در تمرینات منچستریها بودم. در دیداری که بازیکنان ذخیره یونایتد حضور داشتم، مقابل استوکسیتی حتی بازی کردم و نظر «دیو سکستون»که آن موقع سکان هدایت منیونایتد را در اختیار داشت، جلب کردم. آنها میخواستند ۲، ۳ ماه بمانم و بعد با من قرارداد حرفهای منعقد کنند. اما به علت وقوع انقلاب و تغییر و تحولات گسترده در کشور، فدراسیون فوتبال ایران هنوز شکل نگرفته بود و کسی نبود که پاسخگو باشد و مسائل را رسیدگی کند. به همین دلیل فرصت عقد قرارداد با یونایتدها را از دست دادم. چون این باشگاه حرفهای بود و نمیتوانست منتظر بماند. به این دلیل آنها رفتند و با «گری بیلی» به جای من قرارداد بستند. من هم به خاطر نبود فدراسیون و در نتیجه نگرفتن کارت ای.تی.سی بینالمللی، بدشانسی آوردم. دیو سکستون در آن مقطع به من گفت به دروازهبان با تجربهای مثل من نیاز مبرم دارند ولی نمیتوانند معطل بمانند. این از بخت نامساعد من بود که با وجود شور و اشتیاق فراوانی که برای حضور در منچستر داشتم و از نظر فنی مورد قبول بودم، اما تنها به خاطر نداشتن کارت آی.تی.سی امکان عقدقرارداد نیافتم.
*حفظ دوستی با بزرگان منچستر
حجازی افزود:در جام جهانی ۱۹۷۸ ما مقابل هلند، اسکاتلند و پرو بازی کردیم. در تیم اسکاتلند بازیکنانی از تیم منچستریونایتد مثل «لو مکاری» و «گوردن مککویین»حضور داشتند. این ۲ از من در زمان بازی در جام جهانی شناخت داشتند. وقتی که در تمرینات منچستریونایتد حاضر شدم، این دو بازیکن مرا در جام جهانی به یاد داشتند و با من صمیمی شدند. آنقدر صمیمی بودند که باورکردنی نبود. حتی موقعیکه به ناچار از منچستر به کشور بازگشتم، مرتب از طریق تلفن و نامه، با من در تماس بوده و جویای حالم میشدند. با همه محبتی که اینگونه بازیکنان یونایتد به من داشتند،واقعا دلم میخواست در آنجا میماندم، بازی میکردم و باعث افتخار میشدم. اما این از بخت بد من بود که به خاطر نابسامانی فدراسیون، مجوز امضا قرارداد نگیرم. با این حال ارتباطم حتی پس از گذشت حدود ۳ دهه با آن بازیکنان، به خصوص ری ویلیکینز (مربی امروزی )قطع نشده است.
در آن مصاحبه اسطوره ایران از نظر فنی فوتبال آن دوره و عصر جدید را با هم نیز مقایسه کرد. وی عنوان کرد: دوستیها من و منچستریها باقی ماند. اما فوتبال تغییر کرد. در آن دوران فوتبالی، سرعت نداشت. اما اکنون به سبب شرایط جسمانی خوب بازیکنان، فوتبالی با سرعت و شتاب خوبی انجام میشود. از این جهت است که اکنون فوتبال ابعاد بسیار پیچیدهتری به خود گرفته، پیچیده برای مربی و بازیکن. البته اگر حق انتخاب داشتم و میخواستم بین فوتبال امروز و گذشته، یکی را برای بازی انتخاب کنم، فوتبال کنونی را برمیگزیدم. من این فوتبال را ترجیح میدهم. در کنار تمام ویژگیهای خوب فنی، امکانات مالی خوبی اکنون وجود دارد. در آن زمانی که ما بازی میکردیم، حتی پول لباس و کفش را خودمان میپرداختیم. اما اکنون بازیکنان حمایت خوبی میشوند. در گذشته بازیکنی مثل من درآمد بسیار ناچیزی از فوتبال داشت و به من و امثال من، آماتور گفته میشد. هر چند که شغل من، فوتبال بود.
در مصاحبه با مجله کنفدراسیون، مرحوم حجازی از رویای حضور در جام جهانی نیز حرف به میان آورد. او گفت: در این دنیا، اگر از هر بازیکنی سئوال کنید و در مورد جام جهانی بپرسید، از علاقهاش برای راهیابی به جام جهانی و بازی در این تورنمنت حرف میزند. فرقی نمی کند حرفه ای باشد یا آماتور، دسته اولی باشد یا دسته سومی. همه و همه آرزوی حضور در این آوردگاه جهانی را دارند. جام جهانی ۱۹۷۸ اولین دورهای بود که تیم ملی ایران به این مسابقات بسیار مهم و ارزشمند راه یافت. ما باید با غولهای مثل هلند، اسکاتلند و پرو بازی میکردیم. در وهله نخست خیلی خوشحال بودیم که به این مسابقات راه پیدا کرده بودیم. خود را مقابل هلند میدیدیم که در جام جهانی ۱۹۷۴ نایب قهرمان شده بود و میخواست در جام جهانی ۱۹۷۸ تلافی ناکامی اش را در فینال جام جهانی قبلی ، با کسب مقام نخست بکند. دیدید که در آن جام نیز تا فینال پیش آمد و نایب قهرمان شد. در مقابل چون اولین تجربه حضور ایران در این مسابقات نیز بود، نگرانی نیز داشتیم. اکنون (منظور جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه) برای دومین مرتبه برای این مسابقات انتخاب شدیم. دیدید که نسبت به آن دوره،بهتر کار کردیم چرا که تجربه بیشتری داشتیم. با این حضور ایران نشان داد که در فوتبال در حال پیشرفت است و صاحب بازیکنان با استعداد خیلی زیادی نیز است که میتوانند از بازیکنانی مثل من که در تیم کشورمان در جام جهانی ۱۹۷۸ بودند، کسب تجربه کنند. متاسفانه اکنون معضل بزرگ ما، نداشتن یکسری امکانات استاندارد است. به عنوان نمون زمینهای خوب نداریم در حالیکه کشورهای آسیایی مثل کرهجنوبی، عربستان و ژاپن از این نظر جلوتر از ما هستند.
*سبک مربیگری مرحوم حجازی
بازیکن و مربی بزرگ فوت شده کشورمان در این مصاحبه همچنین در مورد سبک و روش مربیگریاش نیز حرفهایی به میان آورد. او عنوان کرد: من همیشه به شاگردانم میگویم بازیکن میتواند صاحب نام و آوازه باشد. اما آوازه و نام در زمین، فوتبال بازی نمیکنند. اگر شماها صاحب نام و آوازه هستید، باید در زمین به خاطر حفظ و افزایش اعتبارتان در دل هواداران، با تمام وجود بازی کنید. اگر این کار را انجام ندهید، از بین خواهید رفت. البته من خودم به عنوان مربی در کل ترجیح میدهم با بازیکنان جوان همکاری کنم. آنها شاید از نظر فنی در حد و اندازههای بازیکنان بزرگ نباشند، اما چون انگیزه فراوان دارند و میخواهند پیروز شوند، با تمام وجود در زمین بازی می کنند و دستورات مربی را مد نظر دارند. با توجه به این اصل حتی میبینید که دستیاران جوانی هم داشتهام که همه با استعداد هستند و میتوانند در آینده مربیان خوبی برای ایران شوند. به این اصل باور دارم که تا حد امکان به جوانان باید فرصت داد تا قابلیتهای خود را نمایان سازند. فکر میکنم این رویه حتی باعث خشنودی تماشاگر نیز میشود. این نکته درست که ما مربیان وقتی روی نیمکت مینشینیم، فشار زیادی برای کسب نتیجه هم باید تحمل کنیم. ام اگر میبینید چهرههای مثل من و علی پروین محبوب هستیم و مردم ما را خیلی بیشتر از مربیان دیگر دوست دارند، یک دلیل عمدهاش این است که به جوانان نیز فرصت مجال و خودنمایی میدهیم.
مرحوم حجازی: من و پروین محبوب مردمیم، چون به جوانان بها میدهیم
No comments:
Post a Comment